همان جرئت روبرو شدن با تجربههای مختلف هم باعث شده تا حدود 3، 4 سال پیش وارد حرفه بدلکاری شود و با عضویت در گروه بدلکاران مرحوم پیمان ابدی از اولین زنان بدلکار به این حرفه معرفی شود. همانطور که وقتی از کار با پیمان ابدی میپرسیدم، اشک در چشمانش جمع میشد و میگفت:
«قسمت نشد که بیشتر یادمان بدهد.» خلاصه که پیربند گذشته از این، چند فیلم کوتاه و مستند هم کارگردانی کرده، فیلمهایی چون «رایحه»، «گاهی دلم برای خودم تنگ میشه»، مستندی درباره زندگی استاد محمدعلی کشاورز و. اتفاقاً همین چند روز پیش هم تصویربرداری فیلم آخرش هم به اسم «پی 6» به پایان رسیده تا مراحل تدوین را پشت سر بگذارد.
فیلمی با موضوعی اکشن که خودش کارگردان و نویسندهاش بوده است. گفتوگو با هممحلی ساکن شهرک پاسارگاد ¨مخابرات که اتفاقاً بوستان پرواز هم لوکیشن اولین فیلمش بوده است. شاید برایتان خواندنی باشد.
- با چه انگیزهای بدلکاری را شروع کردی؟
من تا قبل از آن بازیگری میکردم. از اینکه در شرایط سخت آقایی برای انجام حرکت بدل خانم میشد، احساس خوبی نداشتم. دوست داشتم که اگر بازیگری میکنم خودم توانایی بازی در آن شرایط را هم داشته باشم. تا اینکه تقریباً همزمان با اوایل کار پیمان ابدی در ایران آموزش را زیر نظر او شروع کردم.
- تا جایی که میدانم قبل از شروع کار باشگاه رسمی مرحوم ابدی تمریناتتان را در منطقه خودمان انجام میدادید؟
واقعاً یادش به خیر. اوایل محل تمرینمان انتهای اتوبان یادگار امام ورودی کوی فراز بود. این موضوع به 2، 3 سال پیش برمیگردد. روزهای تمرینمان که جمعه بود برایمان جمعههای طلایی شده بود. حالا هم وقتی گذرم از اتوبان یادگار میافتد آن روزها تداعی میشوند. خوب الان فضا فرق کرده و نگاهها به این حرفه کمی تغییر کرده اما آن موقع با وجود مجوزهای لازم جای خاصی برای تمرین نداشتیم. یادم است شهرداری همکاری خوبی با ما داشت.
- از همکاری شهرداری گفتی، فکر میکنی شهرداری منطقه برای علاقهمندان این حرفه مخصوصاً بانوان چه کاری میتواند انجام بدهد؟
مهمترین کار، اختصاص فضایی برای این کار است. این حرفه واقعاً انرژی و هیجان جوانهای علاقهمند را در مسیر سالم و درستش میاندازد. فضایی که ما در گروه بدلکاران زیر نظر ابدی داشتیم واقعاً سالم و پویا بود. تجربه و ساخت این فضاها باید دوباره تکرار بشود. میشود فضاهایی را برای تخلیه هیجان و انرژی جوانها ساخت تا از مشکلات بعدیاش جلوگیری بشود، این موضوع دغدغه همیشگی مرحوم ابدی بود.
- خاطرهای از همان روزهای طلایی تمرین و آموزش تعریف کن؟
همهاش که برایم خاطره است. قبلش بگویم که ما با کمک آقای ابدی جرئت و جسارت حضور پیدا کردیم. یک روز ماشینی رد میشد که سرنشینانش خانم بودند تا متوجه ما شدند به تماشا ایستادند و از دیدار با آقای ابدی هم کلی خوشحال شدند. آقای ابدی هم نمایشی از پرش خانمهای گروه برایشان ترتیب دادند که کلی مورد توجهشان قرار گرفت.
- پیوند این حرفه با خطر تو را به فکر ترک کردن آن نینداخته؟
نه، لذت و هیجان لذتبخشی که انجام این حرفه به آدم میدهد پایبندت میکند. من یک کار به کارگردانی آقای سجادی بازی کردم که هنوزم اعتقاد دارم اگر کار خوبی باشد قبول میکنم.
- آخرین فیلم کوتاهت هم تم اکشن دارد، درست است؟
بله، تصویربرداریاش تمام شده. این کار هم مثل 2 فیلم دیگرم فقط تجربه است در ادامه تجربههای دیگرم. در این فیلم از انیمیشن هم استفاده میشود و داستانش مربوط به پسربچهای است که غرق در بازیهای کامپیوتری شده. اسمش هم «پی 6» است و پر از صحنههای اکشن که طراح این حرکات من و آقای علیرضا قرهخانی هستیم. در این فیلم از همدورهایهای خودم استفاده کردم.
- به عنوان یک هنرمند پیشنهاد فرهنگی ـ هنری برای مسئولان منطقه و محلهات داری؟
نسبت به گذشته نگاه مسئولان خیلی هنریتر و فرهنگیتر شده است و همکاریشان با توجه به شرایط خوب است. مثلاً چند سال پیش برای ساخت اولین فیلمم که لوکیشناش در پارک پرواز بود همکاریشان را تأیید میکنم که چقدر فضا در اختیار گذاشتند. هر چه روی مسائل فرهنگی کار شود، نتیجهاش ماندنیتر خواهد بود. هرکدام از آدمهای این شهر که در آپارتمانها، برجها زندگی میکنند، داستان مجزایی هم از هم دارند. فکر میکنم در این شرایط که زندگیهای آپارتماننشینی روزبهروز رشد میکند بهتر است که روی فرهنگ زندگی شهری و حقوق شهروندیمان بیشتر کار کنیم.
- پیشنهاد دیگری نداری؟
میخندد یک مقدار جا را برای خانمها در سمت مدیران شهری باز کنیم. برای یکبار هم شده یک شهردار خانم انتخاب کنیم ببینیم چه اتفاقی میافتد.
- با توجه به اینکه در چند سال اخیر اهمیتی که شهرداری به حوزه فرهنگ شهر قائل شده، فکر میکنی بهترین فعالیتی که شهرداری در زمینه فرهنگ و هنر انجام داده، چه بوده است؟
بهترین اتفاق، جشنواره فیلم شهر است که چند سال است دارد برگزار میشود. همین اتفاقهای کوچک است که بعداً بزرگ میشود و در هنرمندان جوان انگیزه ایجاد میکند. خیلی از دوستان من هر سال در این جشنواره شرکت میکنند، به هر حال این جشنوارهها هم جنبه حمایتی هم دارد. فکر میکنم ایده خلاقی هم پشت این قضیه است که با یک نگاه شهری و با در نظر گرفتن مسائل و معضلات شهر، جشنوارهای از این دست فیلمها داشت. قدم خیلی مهمی برای فرهنگسازی به حساب میآید.
- در این 8 سالی که هممحلی هستیم، چه دیدگاهی نسبت به محله و منطقهات داری؟
خوب است و دوستش دارم. محله آرامی است. همهچیز هم در دسترس و چند قدمی ما وجود دارد. از اتوبانها و مراکز خرید مختلف بگیرید تا بیمارستان و لوکیشنهای خوب برای فیلم ساختن. اگر قرار به انتخاب باشد، کدام محله را برای سکونت انتخاب میکنی؟ همینجا را خیلی دوست دارم. مخصوصاً حوالی همان شهرک پاسارگاد و مخابرات و اطرافش که تهران زیرپایت است. شلوغی محلههای دیگر تهران هنوز به اینجا نرسیده است. هرچند ترافیک شبها هم برای خودش مشکل مهمی است.
همشهری محله - 2